خدا به خیر بگذرونه

تنش سفید یکدست بود . مثل برف . با آن اندام باریک و کشیده و مغرور . چشمان سیاهش را مرتب از نقطه ای به نقطه دیگر می گرداند . آرام و قرار نداشت . نمی دانم مرا دید یا نه . خدایا توی این ماه رمضان با زبان روزه چکار می توانستم بکنم . ترسیدم نزدیکش بشوم . گناه داشت ولی نمی توانستم فراموشش کنم . البته چند ماه قبل در روزنامه ایران از قول یک پروفسور آمریکایی نوشته بود مارمولکهای فلات ایران هیچکدام سمی نیستند .

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 29 مهر 1384 ساعت 03:13 http://barname.blogsky.com

[ بدون نام ] شنبه 30 مهر 1384 ساعت 00:18 http://www.alireza-433.blogfa.com

سلام
برای اولین بار از وبلاگ شما بازدید کردم ُبی طرفانه واقعیات حال اهواز را نوشتی دوباره به سراغت خواهم آمد

احسان سه‌شنبه 3 آبان 1384 ساعت 06:03 http://yyyzard.persianblog.com

ای تاریانایای ای اوکسینی ای اهوازی
وبلاگ خوشنام و نشانی داری
عالیه
اهوازیا همشون عالین
از وبلاگ منهم دیدن فرما
و تبادل لینک بنما

مهرزاد سه‌شنبه 3 آبان 1384 ساعت 12:57 http://www.rudehen.com

خیلی جالب بود

حالا که این طور شد این رو هم بخون:

http://www.rudehen.com/show.php?id=63

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد